غمکده ی من

غم وسیگار

بازهم پاسخ نشئه ی من به این سوال مسخره

مرگ یازندگی؟

قطعامرگ

.

.

همیشه دونخ اخرسیگارت رو پشت به پشت بکش

تاسیگاراخرت تنهایی نکشه

.

.

همین که فهمید غم دارم اتش گرفت

ب خودت نگیررفیق 

سیگارم را میگویم

.

.

نمیدانم جنس سیگارم خوب نیست یاجنس خاطره هایم

اخربدجوری میسوزانددلم را

.

.

سیگاره میسوزه.کم میشه ولی تکرارمیشه

من میسوزه.کم میشم ولی تکرارنمیشم

.

.

بقال گفت سیگارگران شده است ترک نمی کنی؟

باخودم گفتم نمیدانی چقدرگران تمام شد که سیگاری شدم

[ پنج شنبه 17 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 11:2 ] [ spite MaN ] [ ]


دیگه میذارمت کنار...

دیگه براش نمی خونم ،

 


لالایی بی لالایی

 


انگار راخت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

 


آی پونه ها ، اقاقیا ، شقایقای خسته

 


کبوترا ،

 


قناریا ، جغدای دل شکسته

 


قصه ی کهنه ی شما آخر اونو نخوابوند

 


ترس از لولو مرده دیگه پشت درای بسته

 


دیگه براش نمی خونم ، لالایی بی لالایی

 


انگار راخت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

 


بارونای ریز و درشت و عاشق بهاری

 


ماه لطیف و نقره ای ، عکسای یادگاری

 


آسمون خم

 


شده از غصه ی دور دریا

 


شبای یلدای پر از هق هق و بی قراری

 


دیگه براش نمی خونم ، لالایی بی لالایی

 


انگار راخت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

 


روز و شبای رد شده ، چه قدر ازش شنیدید

 


چه لحظه هایی که اونو تو پیچ کوچه دیدید

 


وقتی که چشماشو می بست ترنه ته می کشید

 


چه قدر برای

 


خواب اون بی موقع ته کشیدید

 


دیگه براش نمی خونم ، لالایی بی لالایی

 


انگار راخت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

 


آدمگای آرزو ، ماهیای خاطره

 


دیگه صدایی نمی یاد از شیشه ی پنجره

 


دیگه کسی نیس که باش هزار و یک شب بگم

 

رفت اونی که از اولم همش قرار بود بره

 


دیگه براش

 


نمی خونم ، لالایی بی لالایی

 


انگار راخت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

 


برف سفید پشت بوم بی چراغ خونه

 


دو بیتیای بی پناه خیلی عاشقونه

 


دیدید با چه یقینی دائم زیر لب می گفتم

 


محاله اون تا آخرش کنار من بمونه

 


دیگه براش نمی خونم ، لالایی بی لالایی

 


انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

 


پروانه ها بسوزید و دور چراغ بگردید

 


شما دیگه رو حرفتون باشید و برنگردید

 


یه کار کنید تو قصه های بچه های فردا

 


نگن شما با آبروی شمعا بازی کردید

 


دیگه براش نمی خونم ، لالایی بی لالایی

 


انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

 


تمام شبها

 


شاهدم ، چیزی براش کم نبود

 


قصه های تکراری تو هیچ جای حرفم نبود

 

ستاره ها خوب می دونستن که براش می میرم

 


اندازه ی من کسی عاشقش تو عالم نبود

 


دیگه براش نمی خونم ، لالایی بی لالایی

 


انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

 


از بس نوشتم آخرش آروم و بی خبر ، رفت

 


نمی دونم همین جاهاس یا عاقبت سفر رفت

 


یه چیزی رو خوب می دونم اینکه تمام شعرام

 


پای چشای روشنش بی بدرقه ، هدر رفت

 


دیگه براش نمی خونم ، لالایی بی لالایی

 


انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

 


لالاییا مال اوناس که عاشقن ، دل دارن

 


شب و می خوان ، با روزو با

 


شلوغی مشکل دارن

 


کسایی که هر چی که قلبشون بگه گوش می دن

 


واسه شراب خاطره ، کوزه ای از گل دارن

 


دیگه براش نمی خونم ، لالایی بی لالایی

 


انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

 


دیگه شبای بارونی ، چشم من ابری تیره

 


با عکس اون شاید یه ساعتی خوابم می بره

 


منتظرهیچ کس نیستم تا یه روزی بیاد

 


با دستاش آروم بزنه به شیشه ی پنجره

 


دیگه براش نمی خونم ، لالایی بی لالایی

 


انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

 


ته دلم همش می گم اگه بیاد محشره

 


دلم با عشقش همه ی ناز اونو می خره

 


من نگران چشمای روشنشم یه عالم

 


یعنی شبا بی

 


لالایی راحت خوابش می بره ؟

 


من حرفمو پس می گیرم باز می خونم لالایی

 


اگه بیاد و نزنه ، باز ساز بی وفایی

 


انقدر می خونم تا واسه همیشه یادش بره

 


رها شدن ، کنار من نبودن و جدایی

 


لالالالایی شبای ساکت و پر ستاره

 


کاش کسی پیدا شه ازش برام خبر بیاره

 


آرزومه یه شب بیاد و

 


با نگاهش بگه

 


کسی رو جز من توی این دنیای بد نداره

 

[ پنج شنبه 3 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 17:50 ] [ spite MaN ] [ ]


تنها.بی کس...

 

  مرا اينگونه باور کن...
 
 کمي تنها ، کمي بي کس ،
 
 کمي از يادها رفته...
 
 خدا هم ترک ما کرده ،
 
خدا ديگر کجا رفته...؟!
 
 نمي دانم مرا آيا گناهي هست..؟
 
 که شايد هم به جرم آن ،
 
 غريبي و جدايي هست..؟؟؟
 
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری هفتم www.pichak.net كليك كنيد
[ پنج شنبه 3 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 17:44 ] [ spite MaN ] [ ]


 

دیگر بس است بغض های شبانه ی من ........اینجا دلم ز گریه ها گرفته است

هر جا روم دنبال یه نام آشنا در این زمانه سنگدل دلم گرفته است

من نامه ی حظور خویشتنم به آسمان   از این هیاهوی بی صدا دلم گرفته

است

آدم اگر جدا نبود از ادمی از قلبهای مصلوب شده دلم گرفته است

اینجا هوای شهر سکوت مکرر است ،اینجا دلم از خودم از همه گرفته است

در هر صدای حنجره بغضی نهفته است از فریادهای بی صدا دلم گرفته است

از شب چه گویم که ارمغان تنهاییست ،از حرفهای ناجور ستارگان دلم گرفته است

دیگر هوای پرواز در من نمانده است ،از بی پرندگی آسمان دلم گرفته است

میخواستم جدا شوم از خود خودم ،از بی حاصلی افکار دلم گرفته است

اینجا به جای شیشه های پنجره ای ،زندان ماتم است و من دلم گرفته است

دیگر نیازی به اشک نیست از بی کسی،از گفتن ترانه های غمگین دلم گرفته است

میخواستم زمین شودکلبه ی صبوریم ،از سنگ صبور بی ادعا دلم گرفته است

اینجا هوا برای نفس کشیدن کم است اینجا دلم دنبال ماتم است

اینجا هوای خفته ی اسمان مینالدو مینالدو من دلم گرفته است

تنهایی خودم دوباره یه زندان شده ،از بی کسیهای مکرر دلم گرفته است

 

 

[ چهار شنبه 2 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 13:33 ] [ spite MaN ] [ ]


پروانگی...

گاه می رویم تا برسیم ، کجایش را نمیدانیم ، فقط میرویم تا برسیم

 

بی خبر از آن که همیشه رفتن راه رسیدن نیست

گاه برای رسیدن باید نرفت.باید ایستاد و نگریست

باید دید. شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت می کند

باید ایستاد و نگریست به مسیر طی شده

گاه رسیده ای و نمی دانی

و گاه در ابتدای راهی و گمان می کنی رسیده ای

مهم رسیدن نیست ، مهم آغاز است

که گاهی هیچ وقت نمی شود

و گاهی می شود بدون خواست تو

[ چهار شنبه 2 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 12:34 ] [ spite MaN ] [ ]


تنهایی...
 
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﻧﺎﻡ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ
ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ !
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ !
ﺳﺮﺩﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺮﻑ
ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﯾﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺟﻬﻨﻤﯽ ﻧﺎﻣﺘﻌﺎﺭﻑ ﺍﺳﺖ
ﺟﻬﻨﻤﯽ ﺑﺎ ﺁﺗﺶ ﺳﺮﺩ
ﻣﯿﺎﻥ ﺷﻌﻠﻪ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﯾﺦ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ !
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻫﻮﻝ ﺁﻭﺭ ﺍﺳﺖ
ﭘﺮ ﺍﺯ ﻇﻠﻤﺖ ﻭ ﻧﺎ ﺷﻨﺎﺧﺘﮕﯽ
ﻣﺜﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻣﺘﺮﻭﮎ ﺩﺭ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﺟﻨﮕﻞ
ﻋﺒﻮﺭ ﻧﺴﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﻻﺑﻼﯼ ﻋﻠﻒ ﻫﺎ
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺕ ﮐﻨﺪ .
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﺑﺮﯼ
ﭘﺨﺶ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ
ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ
ﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺭﻭﯼ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮﻭﯼ
ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﺳﻼﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ....
ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻣﻦ !
ﺑﯿﺎ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﺑﮕﯿﺮ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﮑﺶ !
ﺍﺯ ﮐﺎﻓﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺩ ﻭ ﻧﯿﺸﺨﻨﺪ
ﺍﺯ ﮔﻠﻮﯼ ﺷﺐ ﻫﺎ
ﺍﺯ ﮔﻞ ﻭ ﻻﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎ
ﻣﻦ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ
ﺑﯿﺎ ﻣﺮﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ
ﺑﯿﺎ ﻣﺮﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ !
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺩﺭﻧﮓ ﺩﺭ ﺳﻨﮓ ﺍﺳﺖ
ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺁﺩﻡ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﭘﯿﺮﯼ ﺳﺖ
ﺧﻤﯿﺪﻥ ﺗﮏ ﺩﺭﺧﺖ ﺍﺳﺖ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺗﺠﺴﻢ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺴﺪﻭﺩ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﭽﺎﺭﮔﯽ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﯾﮏ ﻗﺪﻣﯽ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺗﺮﻥ .
ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻣﻦ !
ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ ﺑﯽ ﺗﻮ
ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﮑﻨﻢ
ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻌﺮ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﻭﺍﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺗﻠﺦ ﺍﺳﺖ
ﺗﻠﺦ ﻣﺜﻞ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﻮﺍﺯﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ

ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺑﻪ ﭘﯿﺎﻧﻮ ﻣﯽ ﻧﮕﺮﺩ

[ سه شنبه 1 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 17:5 ] [ spite MaN ] [ ]


ازکجاشروع کنم؟؟

 

             

       نمی دونم از کــجا شروع کنم قصه تلخ ســـــادگیمـــو
نمی دونم چرا قسمت می کنم روزای خوب زندگیمو

چــــــرا تو اول قصه همه دوســـــــــم مــــــــــــی دارن

وسط قــــــــــصه می شه سر به سر من مـــی ذارن

تا می خواد قـــــصه تموم شه همه تنهام مــی ذارن

مــــــی تونم مثل همه دورنگ بـــــاشم دل نــــبازم

مــــــی تونم مثل همه یه عـــــشق بادی بــــسازم

تا با یک نـــــیش زبــــــون بترکه و خراب بـــــــــــشه

تا بـــــــیان جمعش کنن حباب دل ســــــــراب بشه

مــــــی تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی

مـــــــی تونم درست کنم تـــــــرس دل و دلواپسی

مــــــــی تونم دروغ بگم تا خودمو شــــــــیرین کنم

مــــــــی تونم پشت دلا قایم بشم کــــــــمین کنم

ولی با این همه حــــــــرفا باز مـــــــــــنم مثل اونام

یه دروغگو مـــــــی شم همیشه ورد زبــــــــــــــونا

یه نفر پیدا بـــــــشه به مـــــــــن بگه چیکار کــــنم

با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم ؟؟؟؟

من باید از چی بفهمم چه کسی دوسم داره ؟؟؟

توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره .........؟؟؟

 

 

عکس نوشته های عاشقانه غمگین

[ سه شنبه 1 ارديبهشت 1394برچسب:, ] [ 10:12 ] [ spite MaN ] [ ]